رفیق دانه هایت را در دل هزاران هزار دانه خاک بکار...سبز خواهد شد میدانم. امروز دلم میخواست دست در گردنت بیاندازم و زار زار بگریم برای زندگی که می توانستی داشته باشی و حالا نداری و برای خودم بگریم که روزی به سرنوشت محتومی که از آن تمام آزادیخواهان است دچار خواهم شد. اما من مثل تو از پای نخواهم نشست. من دانه خواهم کاشت تا روز آخر و شاید تا دانه آخر